محل تبلیغات شما
گاهی یه اسم، یه عكس، یه آهنگ،
می تونه پرتت كنه به ناشناخته ترین جای ذهنت.
جایی كه حالا آرامگاه صدها "خاطره ی خاموش" شده.
خاطراتی كه بدون هیاهو، یادآور روزای خاص زندگی هستن
و برای بیدار شدن فقط به یه تلنگر كوچیك احتیاج دارن.
یه تلنگر كوچیك، كه می تونه حاصلش حلقه زدن اشك توی چشم،
یا افتادن لبخند روی لب باشه.
یه وقتا كه اتفاقی این خاطره ها بیدار می شن،
همون وقتا كه عطرِ یه نفر رو برام تازه می كنن،
همون وقتا كه بغض قد می كشه و می خوام ازشون عبور كنم،
یه حسی بهم می گه؛
با خاطراتت مهربون باش. اینا، تنها چیزایی هستن كه برات باقی موندن
حد اقل اگر منو نمیخوای با خاطراتت مهربون باش.

ناشناخته ترین جای ذهن

یه ,كه ,وقتا ,خاطراتت ,جای ,خاطره ,وقتا كه ,همون وقتا ,ترین جای ,با خاطراتت ,خاطراتت مهربون

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

چشم انتظاری های ماهی کوچک درون حوض! لیست باربری های تهران Stacy's memory orabtico ratenatee مطالب اینترنتی bunbovicen skyrgakindswar acvasjosuns pieriemagro